فرشته زمستونی ما نادیافرشته زمستونی ما نادیا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

❤نادیا و نلیا تمام هستی ما❤

کالسکه سواری و رفتن به پارک...

روز23 فروردین... مامانی اومد خونمون و عصر چون هوا خوب بود تصمیم گرفتیم نادیا و نلیا رو ببریم پارک...و این اولین باری بود که نلیا رو سوار کالسکه کردیم و بردیمش پارک ....البته ناگفته نمونه نادیا جونم از کالسکه فیض برد...نلیا رو داد دست ما و خودش سوار کالسکه شد و تا پارک دانشجو که یه ربع تا خونمون فاصله داره کالسکه سواری کرد و موقع برگشتن اجازه فرمودن نلیا سوار بشه...توی پارک نادیا جونم کلی بازی کرد    نلیا هم اولش خواب بود ولی بعد بیدار شد و بعد از کمی نظاره کردن اطراف حکم خونه رفتن رو با گریه هاش صادر کرد...نادیا شب با مامانی رفت خونشون و اونجا خوابید... روز 24 فروردین... صبح بعد از رفتن بابای نی نی ه...
24 فروردين 1391

13 بدر 1391...

  واسه 13 بدر با چند تا از دوستامون هماهنگ کرده بودیم بریم باغ یکیشون...صبح ساعت 7 از خواب بلند شدیم و نادیا رو 7:30 بیدار کردیم و با نادیا جونم سفره هفت سینمون رو جمع کردیم... و بعد همه آماده شدیمو رفتیم از خونه بیرون ساعت 8 رسیدیم خونه مامانم و اونا هم آماده بودن و دوست خواهرم هم اومد و همه با هم رفتیم دنبال دوستامون و 2 تا ماشین شدیم و تو راه هم هندونه خریردیم و رفتیم به باغ توی شهریار...   اونجا هم 4 تا ماشین دیگه اضافه شدن و با هم تو باغ گشتیم و بازی کردیم و نهار هم آش رشته و جوجه کباب درست کردیم و با سبزی هایی که از باغ چیدیم خوردیم و کمی خوابیدیم و استراحت کردیم  بعد از اون ساعت 4 اینا ک...
17 فروردين 1391

تحویل سال 1391...

                   فرخنده باد بر همگان مقدم بهار نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار   نلیا ساعت٧ صبح بیدار شد و وقتی رفتیم سراغ نادیا تا بیدارش کنیم دیدیم تب داره و بی حاله به بهانه ی سال جدید که منتظرش بود بیدارش کردیم و پاشویه کردیمش و استامینوفن دادیم.بعد همه آماده شدیم و منتظر تحویل سال شدیم....برنامه سال تحویل رو از کانال من و تو و بعدش از شبکه ١ ایران دیدیم.... روز ١ فروردین ١٣٩١: بعد از تحویل سال همسری به نادیا و نلیا عیدی داد و زنگ زدن ها و تبریک گفتن ها شروع شد... .خطها خیلی شلوغ بود و تماس گرفتن آسون نبود...بعد از تموم شدن ...
12 فروردين 1391
1